همه چیز درباره خالق گوریل انگوری
کمپانی«هانا – باربرا» خالق تام و جری، گالیور، یوگی و دوستان و خیلی دیگر
از کارتونهای کودکیمان است. یکی از شرکتهایی که تعداد زیادی از
کارتونهای محبوب دوران کودکی ما را تولید کرده است، شرکت «هانا -باربرا»
است. تام و جری، یوگی و دوستان، گوریل انگوری،
گالیور، لوک خوششانس، زیردریایی ۲۰۰۲ و… تعدادی از این کارتونها هستند
که بیشتر همسن و سالهای ما از آنها خاطرههای خوبی دارند.
همهچیز درباره کمپانی هانا- باربرا
خدا را صدهزار مرتبه شکر، ما باقی ماندة نسلی هستیم که از همان اول یاد
گرفت، تنها سرگرمیاش برنامة کودک و نوجوان تلویزیون است و با شخصیتهایی
مثل گوریل بنفش پانزده متری و یوگی خرسه و بیگلی بیگلی و اینها آشنا شد
که آن موقع مرتب از تلویزیون پخش میشد.
چقدر آدمهای خوشبختی بودیم و قدرشان را نمیدانستیم. این را هم
نمیدانستیم که فقط ما با گوریل انگوری و رفقایش زندگی نکردهایم. بلکه
این کارتونها و شخصیتهای محبوبشان، تقریبا برای بچههای دو دهه۶۰ و ۷۰
سراسر جهان آشنا هستند و رفتارها و تکیه کلامهای این شخصیتها توی فرهنگ
عمومیشان نفوذ کرده.
این مطلب (هرچند ناقص و خلاصه) علاوه بر این که پر از آمار و اطلاعات
دربارة این کمپانی «غریبه آشنا»ی تهیة کارتون است، اشارهای دارد به
مؤلفهها و نشانههایی که از دل فرهنگ روز و پاپ آن موقع بیرون آمده و روی
این کارتونها و شخصیتهایشان تأثیر گذاشته و یا برعکس، از دل این
شخصیتها و طرز حرف زدن شان بیرون آمده و به جزئی جدانشدنی از فرهنگ عامة
مردم جهان تبدیل شده.
اما فکر میکنید اینطوری حق مطلب ادا میشود؟ آن هم برای ما که تا ذهنمان یاری میکند و تصاویر تقریبا محو کارتونهای دوران بچگی را به یاد میآوریم، فرم و طرحهای حالا آشنای «هانا-باربرا» برایمان تداعی میشود و اصلا بیشتر همان نوع طراحی، به عنوان کارتون در ذهنمان حک شده.
حتی شخصیتهای خوب قصهها با شمایل قابل اعتماد گالیور و یا ظاهر مرتب و باوقار یوگی خرسه یا بیگلی بیگلی با آن کلاه و پاپیون (مثل بازیگران دورة کلاسیک سینما) همراه با لبخندی کج در ذهنمان نقش بستهاند و شخصیتهای شرور را با چانههایی کشیده مثل کاپیتان لیچ و یا سبیلهای نازک مثل شخصیتهای منفی «یوگی و دوستان»، به یاد میآوریم.
اگر صدای دوبلورهایشان را فراموش نمیکنیم و هی میگوییم دوبلة کارتونهای
جدید چنگی به دل نمیزند، به خاطر لجبازی و نوستالژی بازیمان نیست. چون
صدای اصلی این شخصیتها هم متعلق به کمدینهای مشهور آن موقع آمریکا،
نابغههایی مثل دان مسیک و داس باتلر بوده که ضمن گویندگی و تیپسازیهای
بینظیرشان، داشتند پایة فرهنگ پاپ محاورهایِ کشورشان را میساختند.
دوبلورهای فهیم ما هم این نکته را به درستی گرفته بودند و داشتند پا جای
پای آن استادان میگذاشتند. یادگارشان هم جملهها و عبارتهایی است که هر
کدام روح و نبض زمانه را در خودش دارد و هنوز هم آنها را در فرهنگ محاوره
به کار میبریم.
شکل لوگوی مشهور این کمپانی روی تیتراژ شروع «ماجراهای گالیور» و «گوریل
انگوری» و این اواخر «لوک خوش شانس» (با این که آن موقع خواندن حروف
انگلیسی برای ما سخت بود) جایی در اعماق ذهنمان باقی ماند تا وقتی این
روزها دیدیماش، آن را میان لوگوهای مختلف به یاد بیاوریم و با این که
کارتونهایی مثل «اسکوبی-دو» هیچ وقت از تلویزیونمان پخش نشد اما از فرم
قصهها، سر و شکل کاراکترها، طرز لباسها و راه رفتن و هزار و یک چیز دیگر
حدس بزنیم که شبکة «کارتون نتورک» و «هانا-باربرا» دستشان توی یک کاسه
است.
«صبح شنبه»های داغ!
بعید است جزو آن نسل مورد اشاره در مقدمة ابتدای همین مطلب باشید و از صبح
روزهای جمعه، خاطرة خوش به یاد نداشته باشید. خبری از بیدار باش صبح زود
برای رفتن سر کلاسهای درس نبود و تمام اهل خانواده پای سفرة صبحانه جمع
میشدند و مدتی بعد کارتونهای خاطرهانگیز شبکه دو شروع میشد. «صبح
شنبه»ها برای اهالی خارجه، حکم همان صبح جمعههای ما را دارد.
مجموعههای کارتونی محصول «هانا-باربرا» از اوایل دهه۶۰ از پربینندهترین برنامههای تلویزیون در سراسر آمریکا شد.
مجموعه مشهور «هاکلبری هوند» (سگ ساده لوح و آبی رنگ یوگی و دوستان) که
بعدها به «نمایش یوگی خرسه» تغییر نام داد، یا «نمایش کوییک درامک گرا»
(اسب هفت تیر کش یوگی و دوستان) و مجموعه «تاپ کت»،«فلینستنها» و «جانی
کوئست»، همه در ساعتهای اصلیِ پخش تلویزیونی نمایش داده میشدند و
طرفداران پر و پا قرصی داشتند. هانا و باربرا هم آنقدر باهوش بودند که
قدر این فرصتهای طلایی را بدانند و در سریهای مختلف، مرتب به خود و
کاراکترهای تولیدیشان ارجاع بدهند، مثلا از کاراکتر اصلی فلان سری به
عنوان شخصیت میهمان در بهمان سری کارتونیشان استفاده میکردند. نمونهاش
کوییک درامکگرا که علاوه بر شوی مخصوص خودش، در سریهای دیگر نیز ظاهر
میشد.
نزدیک به بیست سری تلویزیونی از روی فلینستنها و شخصیتهایش ساخته شد و
یکی از قسمتهای این مجموعه، پربیننده ترین برنامة تاریخ نمایش تلویزیونی
آمریکا شناخته شد.
بسیاری از کارتونهای «هانا- باربرا» که برای ما بچههای ایران بعد از
انقلاب آشنا است، متعلق به همین دوره یعنی دوران امپراتوریِ این کمپانی
است.
کارتونهایی مثل «یوگی و دوستان» که «هانا- باربرا» تمام کاراکترهای مخلوق
و محبوبش را جمع کرد و در یک کشتی به سرپرستی یوگی ریخت، یا «ماجراهای
گالیور» که در واقع نسخة پاپ و به روز شدة قصة جاناتان سوئیفت (نویسنده
رمان گالیور) بود.
تیپ گالیور با آن یقة اسکی که آستینهایش را بالا زده بود یا نحوة آرایش
فلرتیشیا، بیشتر یادآور جوانهای دهة۶۰ آمریکا بود تا اهالی لیلیپوت و
گالیوری که ما میشناختیم.
به این ترتیب «هانا- باربرا» میان کمپانیهای تهیه و پخش کارتونِ
تلویزیونی نزدیک به سه دهه و بدون رقیب، حرف اول را میزد، بهترین
ساعتهای پخش هر سه شبکة اصلی آمریکا (بعدازظهرها یا صبح شنبهها) را در
اختیار داشت و برنامههایش با شوهای زنده و کمدیهای پرطرفدار تلویزیونی
رقابت میکردند.
.
.
انگوری انگوری!
.
یک تام و جری تازه. قرار بود گوریل انگوری، یک تام و جری جدید باشد. تام و
جریای که اینبار بر خلاف سنت دیرینهشان با هم دوست بودند و جانشان را
برای هم میدادند.
تام شده بود یک گوریل ۱۳ متریِ (۴۰ فوتیِ) خجالتی که عاشق انگورو موز بود،
جری هم یک ماشین خریده بود و اسمش شده بود بیگلی بیگلی (Beegle Beegle).
این وسط یک تغییر هویت کوچولو هم اتفاق افتاده بود، جری از موش بودن
استعفا داده بود و شده بود سگ.
یک سگ سفیدِ دوستداشتنی که اصغر افضلی بهجایش حرف میزد، همان کسی که یک عمر به جای وودی آلن حرف زد و ما را عاشق صدای خودش کرد.
بیگلی بیگلی از ماشین پیاده میشد و انگوری از روی سقف میآمد پایین، سقفی
که هیچوقت به خاطر وزن مثلا زیاد این گوریل ۱۳ متری، حتی یک سانت هم کج و
کوله نشد.
همان موقع بود که با یک آدم غریبه روبهرو میشدند و خودشان را بیگلی
بیگلی و انگوری معرفی میکردند و طرف با تعجب میگفت: «اما؟ تو که یک
نفری!» و آن وقت بود که طرف، تازه متوجه انگوری نازنین میشد: «واایی،
اینکه یک گووررریییل گنده است!» مردم بیچاره نمیدانستند که این گوریل
۱۳ متری، بیآزارتر از هر آدم یک متری دیگری است، آزارش حتی به فیل هم
نمیرسد چه برسد به آدم.
منتقدهای بیذوق آمریکایی هم مثل همین آدمهای غریبة داخل کارتون با
«گوریل انگوری» برخورد کردند. آنها به «گوریل انگوری» هم مثل دهها
کارتون دیگر، انگ «کارتون شنبه صبحها» را چسباندند، انگی که به راحتی
میتوانست اعتبار هنری هر کارتونی را زیر سؤال ببرد. اصطلاح «کارتونهای
شنبه صبحها»، اختراع یکی از مطرحترین انیمیشنسازها یعنی «چاک جونز»
خالق کایوت و رود رانر و رقیب شرکت هانا -باربرا بود.
این اصطلاح، اصولا به کارتونهای مبتنی بر دیالوگ دهه ۶۰ و ۷۰ آمریکا اطلاق میشد، به قول خودمان، کارتونهای رادیویی.
گوریل انگوری، یکی از همینها بود که ساعت ۱۰:۳۰ صبح شنبه از شبکه ABC پخش
میشد. اولین قسمتش، ۶ سپتامبر ۱۹۷۵ پخش شد و آخرین قسمتش، ۳ سپتامبر
۱۹۷۷٫ البته بعدها انگوری و بیگلی بیگلی توی چند تا قسمتهای کارتون محبوب
«اسکوبی -دو»ها هم ظاهر شدند.
«کارتونهای شنبه صبحها»، معمولا با بودجة کمی ساخته میشدند، برای همین
از تصاویر کمتری استفاده میکردند. در حالی که کارهای والت دیزنی، ۲۴
نقاشی در ثانیه بود، کارتونهای هانا – بار برا به طور متوسط از ۳ یا ۴
فریم در ثانیه استفاده میکرد.
حرکت کاراکترها، به خصوص حرکت دهان و چشم، خیلی محدود بود و در اکثر
سکانسها از فریمهای تکراری استفاده میشد. تابلوترین سوتی اینجور
کارتونها وقتی بود که مثلا قرار بود یک شاخه بشکند و روی زمین بیفتد. فرض
کنید بیگلی بیگلی از یک شاخه آویزان میشد، از همان اول میشد حدس زد که
این شاخه میشکند و بیگلی بیگلی روی زمین میافتد، چون رنگ شاخه با رنگ
بقیة درخت فرق داشت.
علت تکنیکیاش این است که بکگراند، روی مقوا کشیده میشود و آن شاخهای
که قرار است بشکند روی سل (تلق سلفونی) کشیده میشود و رنگی که روی سل
گذشته میشود با رنگی که روی مقوا گذاشته میشود فرق دارد. آدمهای
ظریفکار، معمولا این دو تا رنگ را نزدیک هم میکنند.
ولی در اکثر حالات این ظریفکاری صورت نمیگرفت و نتیجة کار، تابلو از آب
در میآمد. «گوریل انگوری» هم از این قاعدهها مستثنی نبود.
با همة این سوتیها، گوریل انگوری، تنها غول ۱۳ متری بود که با آن هیکل
گندهاش، توی دلم جای خودش را داشت. اگر الان هم نشان بدهندش عین خورههای
کارتون ندیده، جلوی تلویزیون میخکوب میشوم و تا تمام نشود، حتی فکر بلند
شدن از جلوی آن جعبة جادویی هم از سرم رد نمیشود. میخکوب میشوم تا شاید
یکی از آن «انگوری انگوری»های بامزهاش را در تأیید یا تشویق کسی بگوید و
بعد بیگلی بیگلی چند تا موز کوچولو بهاش جایزه بدهد.
اکثر کارتونهای محبوب، صبحهای شنبه پخش میشد
اصطلاح «کارتونهای شنبه صبحها» معمولا برای آن انیمیشنهایی به کار
میرفت که از اواسط دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰، عموما صبحهای شنبه از شبکههای
تلویزیونی آمریکا پخش میشد.
نسخه زبان اصلی و دوبله
مجموع: 2 دی وی دی
قابل پخش در تمام دی وی دی پلیرهای خانگی و کامپیوتر
فرمت: vob
قیمت : 3000 تومان